حرف های زوجین مثل نوک کوه یخ است که از اب بیرون مانده، اما بخش خیلی بزرگتری از یخ زیر اب است و دیده نمی شود.
حرف های زوجین مثل نوک کوه یخ است که از اب بیرون مانده، اما بخش خیلی بزرگتری از یخ زیر اب است و دیده نمی شود. بر اساس مطالعات مشاوره ازدواج خوب این زن و شوهر ها سعی می کنند در اندوه و نا امیدی ای که دچار شده اند، معنایی برای زندگی خود پیدا کنند ولی نمی دانند اصل موضوع کجاست. ممکن است مشکل اصلی در جاهایی عمیق تر باشد و زن و شوهر ها از نظر عاطفی از هم دور افتاده اند و در کنار هم احساس امنیت نمی کنند. و ممکن است خبر نداشته باشند که دلیل اصلی دعواهایشان قطع ارتباط عاطفی است. و تمام دعواهایی که می کنند و تمام انتقادهایی که می شنوند و تمام درخواست هایی که از هم می کنند برای این است که قلب یکدیگر را بیدار کنند تا شریک زندگی، از نظر عاطفی به آن ها نزدیک شود و حسی از ارتباط میانشان برقرار شود.
آشفتگی اصلی:
بر اساس مطالعات مشاوره روانشناسی نظریه پیوند به ما می گوید کسی که او را دوست داریم در زندگی پناهگاه ماست. وقتی آن شخص از نظر عاطفی در کنار ما نباشد، حس می کنیم در این جهان بی دفاع تنها مانده ایم و احساساتی نظیر عصبانیت، اندوه،آسیب دیدن و از همه مهم تر ترس به سراغمان می آید. قطع ارتباط با کسی که او را دوست داریم باعث احساس نا امنی می شود و به خاطر تغییراتی که در مغز اتفاق می افتد سریع و بدون فکر بر اساس واکنش آن دست به عمل می زنیم. در چنین شرایطی زوجین به دفاع از خود می پردازند و هر کدام در مورد دیگری بدترین فکر ممکن را می کنند. و از انجایی که ارتباط درستی نداریم به جای توجه کردن نادیده می گیریم. زیرا که زوجین بلد نیستند تا با زبان پیوند با یکدیگر سخن بگویند یعنی نیازهای یکدیگر را شیوه ای درست بیان کنند. ما معمولا با تردید با هم صحبت می کنیم چون از نیازهای خودمان مطمئن نیستیم و نمی دانیم خواسته ما چیست. یا با زبانی صحبت می کنیم که به جای اعلام نیاز به محبت، خشم و درماندگی نمایان می شود و به ارتباطی که بین ما است اعتمادی نداریم. به جای این که از یکدیگر درخواست کنیم توقع داریم و در نتیجه به جای این که در آغوش هم باشیم دعوا می کنیم. بعضی از ما سعی می کنیم نیاز طبیعی مان به ایجاد پیوند و علاقه را کم کنیم و نیازمان را پنهان کنیم.
گفتار مخرب:
طبق نظر بهترین مشاور خانواده هر چه مدت گسست ها بیشتر باشد اوضاع ارتباط بین دو طرف بدتر می شود. این که به دنبال مقصر بگردیم، بدون توجه به مشکلات خودمان به طرف مقابل اعتراض کنیم و این که به حرف یکدیگر گوش ندهیم و از موقعیت فرار کنیم. موضوع دعوا ممکن است که زیا اهمیتی نداشته باشد و مهم این است که وقتی دو نفر به این پایه از اختلاف برسند به طور کلی نسبت به یکدیگر احساس کینه ، احتیاط و میل به دوری می کنند و بعد از آن هر تفاوت یا اختلاف نظری را با دید منفی نگاه می کنند و هر حرف بی ربطی که از هم بشنوند را تهدیدی از جانب طرف مقابل می دانند و هر حرکت مبهمی برایشان بدترین معنا را به همراه داردو دچار ترس ها و تردید های بی دلیل می شوند در این اوضاع حتی اگر بخواهند نزدیک هم شوند هم نمی توانند. گاهی اوقات زن و شوهر ها متوجه هستند که دارند حرف های ناراحت کننده می زنند و برخی دیگر متوجه آن چه اتفاق می افتد نیستند. و با عصبانیت درماندگی سعی می کنند راهی برای مشکلشان پیدا کنند و به این نتیجه می رسند که طرف مقابل سنگدل است.
حساسیت های پیوند و گسست:
بالبی می گوید پیوندهای عاطفی زمانی مورد تهدید قرار می گیرند که در جهان احساس عدم امنیت و آسیب پذیری کنیم یا در رابطه ما با کسی که دوستش داریم، چیزی ناراحتمان کند. تهدیدهایی که با آن مواجه هستیم از جهان بیرون و در عین حال از جهان درون به ما هجوم می آورند. ممکن است این تهدید ها واقعی نباشند ولی این را می دانیم که درک ما از واقعیت، از خود واقعیت مهم تر است. دلیل اصلی مشکل دار شدن روابط زناشویی دعوا و درگیری نیست، بلکه کم شدن محبت و پاسخ های عاطفی ای است که به یکدیگر می دهند. در واقع نبود پاسخ های عاطفی دردسر ساز است. و زوال رابطه زناشویی زمانی است که پاسخ های صمیمی و محبت آمیز بین زن و شوهر ها قطع می شود . با ایجاد ارتباط درست می توان در رابطه تعادل ایجاد کرد چون حفظ ارتباط زناشویی مثل حفظ یک تعادل عاطفی است. برای ایجاد این تعادل با مشاوران مرکز روانشناس در تماس و ارتباط باشید.
نویسنده: پریا موسوی
تلفن :
22593216
22795735
آدرس : خیابان دولت ، بلوار کاوه ، نبش اخلاقی غربی ، پلاک 29 ، واحد 6 ، طبقه سوم