کلمه خودشیفتگی در فرهنگ ما بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و اغلب برای توصیف فردی که بیش از حد متمرکز و متوجه به خود است استفاده می شود. اما از نظر روانشناختی، خودشیفتگی به معنای عشق به خود نیست؛ حداقل نه از نوع واقعی آن!
کلمه خودشیفتگی در فرهنگ ما بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و اغلب برای توصیف فردی که بیش از حد متمرکز و متوجه به خود است استفاده می شود. اما از نظر روانشناختی، خودشیفتگی به معنای عشق به خود نیست؛ حداقل نه از نوع واقعی آن! براساس اطلاعات بدست آمده از مشاور خانواده خوب و مطالب روانشناسی، این درست تر است که بگوییم افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، عاشق تصویری ایده آل و عظیم از خود هستند. آنها دلبسته این تصویر اغراق شده از خود هستند، دقیقاً به این دلیل که به آنها اجازه می دهد از احساسات عمیق ناامنی اجتناب کنند. اما حمایت از این توهمات از آنها انرژی زیادی می طلبد و اینجاست که نگرش ها و رفتارهای ناکارآمد ظاهر می شوند. اختلال شخصیت خودشیفته شامل الگوی تفکر و رفتار خود محور، متکبرانه، فقدان همدلی و توجه به افراد دیگر و نیاز مفرط به تحسین است. برخی دیگر، افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته را به عنوان افرادی خودخواه، حامی و مطالبه گر توصیف می کنند. این طرز فکر و رفتار در هر زمینه ای از زندگی خودشیفته ظاهر می شود: از کار و دوستی گرفته تا روابط خانوادگی و عشقی!
افراد خود شیفته چگونه هستند؟
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی در برابر تغییر رفتار خود بسیار مقاوم هستند، حتی زمانی که برای آنها مشکل ایجاد کند. آنها تمایل دارند تا تقصیر را به گردن دیگران بیاندازند. علاوه بر این، آنها به شدت حساس هستند و حتی به کوچکترین انتقادات، اختلاف نظرها به چشم حمله به عقاید و نظرات شخصی شان نگاه می کنند و برای همین واکنش بدی نشان می دهند. زندگی با افراد خودشیفته می تواند سخت باشد اما با این حال، با درک بیشتر در مورد این اختلال، می توانید افراد خودشیفته را در زندگی خود شناسایی کنید و از خود در برابر بازی های قدرت آنها محافظت کنید و مرزهای سالم تری ایجاد کنید.
علائم و نشانه های اختلال شخصیت خودشیفته
احساس خود بزرگ بینی:
بزرگ نمایی، ویژگی بارز خودشیفتگی است. بزرگ نمایی بیش از تکبر یا غرور، حس برتری غیرواقعی است. خودشیفته ها معتقدند که "منحصر به فرد" یا "خاص" هستند و فقط توسط افراد خاص دیگر قابل درک هستند. علاوه بر این، آنها برای هر چیز متوسط یا معمولی، خیلی خوب هستند. آنها فقط میخواهند با افراد، مکانها و چیزهای با موقعیت بالا ارتباط برقرار کنند. خودشیفته ها همچنین بر این باورند که از همه بهتر هستند و انتظار دارند که به رسمیت شناخته شوند، حتی زمانی که هیچ کاری برای بدست آوردن آن انجام نداده اند. آنها اغلب در مورد دستاوردها و استعدادهای خود اغراق می کنند یا دروغ می گویند و هنگامی که آنها در مورد کار یا روابط صحبت می کنند، تنها چیزی که می شنوید این است که چقدر کمک می کنند، چقدر عالی هستند، و افراد در زندگی خود چقدر خوش شانس هستند که آنها را دارند. آنها باید نفر اول باشند و باقی افراد به اصطلاح، بله قربان گو باشند.
در دنیایی خیالی زندگی می کند که آنها را بزرگ می بینند:
از آنجایی که در واقعیت آنها آنقدر بزرگ و دست نیافتی نیستند برای همین، خودشیفته ها در دنیایی خیالی زندگی می کنند که توسط تحریف، خودفریبی و تفکر جادویی تقویت شده است. آنها در فانتزی های خود ستایشگر، موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، جذابیت و عشق ایده آل را می پرورانند که باعث می شود احساس کنند خاص هستند. این تخیلات آنها را از احساس پوچی و شرم درونی محافظت می کند، بنابراین حقایق و نظراتی که با آنها در تضاد هستند نادیده گرفته می شوند یا عقلانی می شوند. هر چیزی که تهدید به ترکیدن حباب فانتزی باشد، با حالت تدافعی شدید و حتی خشم مواجه میشود، بنابراین اطرافیان خودشیفته یاد میگیرند که با دقت در اطراف انکار واقعیت قدم بردارند.
نیاز به تحسین و تحسین مداوم دارد:
براساس اطلاعات بدست آمده از مشاوره ازدواج و مطالعات، خودشیفته ها به غذای دائمی برای نفس خود نیاز دارند، بنابراین اطراف خود را با افرادی احاطه می کنند که مایلند به ولع وسواسی آنها برای تأیید پاسخ دهند. این روابط بسیار یک طرفه است. همه چیز مربوط به کاری است که تحسین کننده می تواند برای خودشیفته انجام دهد، نه برعکس. و اگر در توجه و تمجید ستایش کننده وقفه یا کاهش پیدا کند، خودشیفته آن را خیانت تلقی می کند.
احساس حقانیت دارند:
از آنجایی که خودشیفتهها خود را خاص میدانند، انتظار رفتار مطلوب را دارند. آنها واقعاً معتقدند که هر چه می خواهند، باید به دست آورند. آنها همچنین از اطرافیان خود انتظار دارند که به طور خودکار به هر خواسته و هوس آنها عمل کنند و این تنها ارزش آنهاست. اگر همه نیازهای آنها را پیش بینی نکنید و برآورده نکنید، بی فایده هستید. و اگر اعصاب مخالفت با اراده آنها را دارید یا "خودخواهانه" در ازای آن چیزی بخواهید، خود را برای پرخاشگری، خشم یا شانه سرد آماده کنید.
همدلی نمی کنند:
خودشیفتهها هرگز توانایی همذات پنداری با احساسات دیگران را پیدا نمیکنند – قرار دادن خود به جای دیگران. به عبارت دیگر، آنها فاقد همدلی هستند. از بسیاری جهات، آنها افراد زندگی خود را بهعنوان اشیایی در نظر میگیرند تا که نیازهایشان را برآورده میکنند. خودشیفته ها به سادگی به این فکر نمی کنند که چگونه رفتارشان بر دیگران تأثیر می گذارد. و اگر به آن اشاره کنید، آنها واقعا درک نخواند کرد، آن چیزی را که می گویید. تنها چیزی که آنها درک می کنند نیازهای خودشان است.
سخن پایانی
امیدواریم که مطالب این مقاله برای شما مفید بوده باشد و به شما کمک کرده باشد. اگر نیاز به یک کمک حرفه ای دارید، مراجعه به یک کلینیک روانشناسی را جدی بگیرید و با همراهی یک درمانگر سختی ها را کمی به آسانی تبدیل کنید. یکی از بهترین مرکز روانشناسی در این زمینه، کلینیک روانشناسی انتخاب نو است که می تواند برای شما سودمند باشد. اگر زندگی شما این روزها در سربالایی قرار دارد، دلسرد نشوید و بدانید که می توان از این سختی ها گذر کرد و به روزهای خوب رسید فقط به آگاهی و تداوم نیاز دارید.
نویسنده : محدثه بیاتی
تلفن : 22593216 – 22795735
آدرس : قیطریه – بلوار کاوه جنوب – نرسیده به خیابان دولت – نبش کوچه اخلاقی غربی – پلاک 29 – طبقه3