یک زوج موفق مستلزم انجام برخی از کار های دشوار است .
یک زوج موفق مستلزم انجام برخی از کار های دشوار است . از آن جایی که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری از لحاظ فردی منزوی هستیم و دور از خانواده و دوستان زندگی می کنیم و این سبب افزایش انتظارات عاشقانه از شریک زندگیمان می شود تا بتوانیم طیف وسیعی از نیاز های احساسی مان را بر طرف کنیم . طبق مطالعات مرکز روانشناسی ازدواج از ما انتظار نمی رود که عاشق باشیم ، ما باید بهترین دوست باشیم و همواره رابطه ی خود با شریک زندگیمان را مدیریت کنیم . هر یک از طرفین از فرهنگی کاملا متفاوت برخوردار هستند و تصورات خاص خود را از چگونه باید بودن ازدواج داشته باشد . این انتظارات به ندرت کاملا آگاهانه هستند و زمانی که طرفین وارد زندگی مشترک می شوند بسیار کم در مورد آن ها مذاکره می کنند . می توان گفت که همه ی جنبه های زوج بودن یک چرخه ی بدون توقف از مذاکرات و اختلافات مکرر هستند . زوج ها باید مذاکره کنند و بین شغل ، وظایف پدر و مادری ، کار های خانه ، روابط اجتماعی و خانوادگی و نیز صمیمیت و تمایلات جنسی خود موازنه برقرار کنند و در عین حال انتظار داشته باشند که بهترین دوست همدیگر باشند . انتظارات اجتماعی فرد از این که زوجش باید منبع تامین تمام نیاز های دوستی و جنسی باشد موجب طوفانی از اختلافات و دلسردی ها می شود .
گذر از عاشق بودن به زیستن
علوم اعصاب نشان داده است که تجربه ی عاشق شدن که از ابتدا در شعر و ترانه ها ایده آل بوده است مشابه با حالت سرخوشی و هیجان شدید ناشی از مصرف مواد مخدر مانند کوکائین است . در این تجربه ، همان بخش های مغز فعال می شوند . احساس شادی ناشی از جریان ترشحات هورمونی منجر به تجربه عاشق شدن می شود . در این حالت ، مغز نه حس تمایز دارد و نه از لحاظ احساسی آگاه است . عمر طبیعی این وضعیت حدود 18 ماه است . این وابستگی کوتاه مدت و بسیار قوی می باشد و افراد را به سمت متعهد شدن برای تمام عمر سوق می دهد . اگر چه این امر نیاز بقای انسان را تامین می کند اما می تواند در انتخاب شریک زندگی گمراه کننده باشد .
طبق نظر مشاور خانواده زوج های تازه ممکن است سفره ی دل خود را با به اشتراک گذاشتن هر آن چه در ذهنشان است ، زندگی مشترک را آغاز کنند و ممکن است احساس کنند که بیش از هر زمان دیگری تصدیق و دوست داشته می شوند .اما بعد از مدتی کشف می کنند که شریک زندگیشان همه ی ایراد ها و کاستی های معمول افراد عادی را دارد . و این زمانی اتفاق می افتد که برای نخستین بار یکدیگر را می آزارند و مورد رنجش یکدیگر می شوند .
شیوه ی اشتباه برخورد با مشکلات :
زوج ها به وسیله ی تمام انواع واکنش ها با تنش ها برخورد می کنند . این واکنش ها ممکن است که با بحث کردن باشد و یا پناه بردن به سکوت باشد . حتی ممکن است که یکی از طرفین تقصیر ها رابه گردن بگیرد و در عین حال احساس خشم و رنجش کند . ممکن است که تلاش کنند که به آشتی برسند اما یکی از آن ها هوز هم ناراحت و عصبانی باشد . این گونه روش های مواجهه با احساس رنجش که در زندگی مشترک شروع می شوند تبدیل به الگو های سخت و انعطاف نا پذیر می شود و این بار ها در ارتباطشان تکرار می شود .
نبود عشق از همان ابتدا :
طبق نظر روانشناس مشاور بسیاری از زوج های امروزی قبل از ازدواج و تعهدات زندگی مشترک عاشق می شوند اما برخی دیگر زندگی مشترک را بدون هیجانات عاشقانه شروع می کنند . آن ها ممکن است با هم بمانند زیرا زمان مناسب برای تشکیل خانواده فرا رسیده است یا از رابطه ی قبلی خود آسیب زیادی دیده است و یا بارداری نا خواسته رخ داده است . و گاهی حتی بدون ایجاد شالوده یک احساس عاشقانه عمیق رو هنگام گذار از یک دوستی صمیمانه ی به حد کافی خوب و ورور به یک زندگی متعهد ، با دلسردی ها و نا امیدی ها مواجه می شوند . و هر دوی آن ها و یا یکی از آن ها می تواند منجر به الگو های دشوار تعامل شود . الگو هایی که بر روی جدایی عاطفی و نا امیدی سر پوش می گذارند .
مشکلات اورده شده از دوران کودکی به رابطه :
طبق نظر مشاوران مراکز مشاوره روانشناسی زوجین در دوران کودکی ، رنجش ها ، نا تمیدی ها و حسرت ها و نیز انتظاراتی را که از زندگی مشترک دارند با خود به همراه می آورند . افرادی که با خانواده هایی با جالش های خاص بزرگ می شوند مانند سوء استفاده احساسی یا جنسی قرار گرفتن ، والدین معتاد ، والدین طلاق گرفته و ... زخم های عمیقی به جا می گذارد . بیشتر زوج ها امید دارند که با ایجاد روابط تازه و صمیمی و تشکیل خانواده ، زخم های به جا مانده از خانواده اول خود در دوران تجرد را ترمیم کنند .
نویسنده : پریا موسوی
تلفن :
22593216
22795735
آدرس : خیابان دولت ، بلوار کاوه ، نبش اخلاقی غربی ، پلاک 29 ، واحد 6 ، طبقه سوم
اختلالات روانی همیشه به شکل کاملا مشخص خود را نشان نمی دهد و نیاز به تشخیص روانشناس متخصص دارد.